مادرانه های یک طراح

حسبی الله دخملِ نانازم ...همدم و مونسِ مامان و بابا...یلدات مبارک باشه ان شالله... امشب شبِ فوق العاده خوبی بود برای همه ی ما... جای بابا جهانم خالی مامان مهری و مامان نوری همراهِ خاله جون جونی هات، فاطمه، زهرا، مبینا و عمه فاطمه جونت، برامون یلدایی آوردن و دورهمی خوبی رو در اولین سالِ وجودت برامون رقم زدن. این پاپانای خوشگل رو هم خاله جونا برات هدیه آوردن...مبارکت باشه ان شالله!   ...

"حسبی الله" ...نانازِ مامان سلام... امروز مامان نوری و عمه فاطمه جون از کربلا اومدن. برای دخملِ نازمون ببین چی آوردن؟ این اولین لباس دخترونه ای هست که داری... مامان مهری هم برات از کربلا سوغاتی آورده... ان شالله که قسمت "تو، من و بابایی" هم بشه که کربلایی بشیم...آمین!   ...

"حسبی الله" ناردونه ی قشنگ ما...عزیز دُردانه! شکرِ خدای متعال، امروز سوم آذر، نتایج تمامی آزمایشات و غربالگری ها، عالی بود. طی مدتی که گذشت خیلی ناراحتی و سختی کشیدیم...هم من، هم بابا جون! در عوض خداوند بهمون یه دخملِ ناز و عسلی هدیه کرده. همراهِ مامان مهری و بابایی رفتیم سونوگرافی آنومالی، پیش "دکتر خدا رحمی"؛ هم دکتر خدا رحمی گفت و هم نتایج تست Cell Free DNA، نشون داد که تو عزیزِ دلمون... "دختر" ...هستی! خدایاا شکرت...الحمدلله! هورااااااااااااااااااااااااا ...

حسبی الله ناردونه ی نازم ...سلاااام...مامانی دیروز سه شنبه 18 آبان بود؛ یه خبر خوب اینکه مامان مهری بسلامتی رفت کربلا. و خبر دیگه اینکه، با "استاد نیلوفر شادمهری" عزیز کلاس داشتم. به محض ورودم به کلاس، منو سورپرایز کردن و این دو تا کتاب خیلی قشنگ و مفید رو بهم هدیه دادن. حتما خودتم متوجه شدی که چقدر خوشحال شدم؟!!  * همه کودکان سالم اند اگر... * همه مادران سالم اند اگر... «عزیز دلم، خیلی محتاج دعاهای نازت هستم، مطمئنم اگر خودت دعا کنی به زودی زود دعوت میشیم زیارت امام رئوف...خیلی دلم تنگ شده...» ...

حسبی الله عزیز دلم... سلام. چند روزی میشه که دل تو دلم نیست، همش کارم شده دعا و گریه  نتیجه ی غربالگری اولت منفی بود...یعنی خیلی خوب! نتیجه ی غربالگری دومت هم ریسک سندرم داون رو نرمال نشون میداد...اما به رنج خطر نزدیک بود. جمعه شب 14 آبان که با بابایی و مامان مهری و خاله فاطمه رفته بودیم خونه ی عمو غلامرضای من؛ "دکتر سعیده پورهاشم" باهام تماس گرفت و گفت که حتما فردا ساعت 12.30 برم مطبش، و باید یه تست غربالگری تکمیلی به اسم cell free DNA انجام بدم. به نگرانی هام اضافه شد...دلم خیلی گرفت...شب خیلی گریه کردم...بابایی گفت نگران نباشم و پشتمه! من و بابایی هم از صبح خیلی زود رف...

حسبی الله جوجوی کاکل زری من! امروز، 11 مهر ماه، من و بابایی جون، برای انجام غربالگری اول رفتیم پیش "دکتر محسن خدا رحمی"؛ ایشون یکی از بهترین متخصصان سونوگرافی در کرج هستن. آقای دکتر اجازه داد تا بابا جونت هم بیاد داخلِ اتاق و تصاویرِ زنده از تو رو ببینه. اجازه دادن بابایی ازت چندتا فیلم بگیره...که به امید خدا در آینده خواهی دید. ....به محض دیدنِ ما دست راستت رو آوردی بالا و تکونش دادی، با ما بای بای کردی.... واااااای خداااااایِ من! چه لحظه ای بود؟!!! از شادی داشتم پر میکشیدم، بابا هم همین حس رو داشت! دکتر گفت: "خدا رو شکر سالم هستن، و مشکوک به پسر" ...

حسبی الله الهی قربون اون .....   قلب کوچولوی نازت   ..... برم من! عزیز دلم، نفس مامانی، عشق ابدی من، امروز 13 شهریور 95، برای اولین بار "صدای قلبت" رو شنیدم! خدایا! شکرت...الحمدلله...قربونت. این دومین سونوگرافی بود که تو درمانگاه ولیعصر(عج)، تو کرج، انجام دادم. مامان مهری گلِ گلاب هم همراهِ من و تو اومده بود.  خیلی شادی کردم، میدونی بابایی همش از محلِ کارش تماس میگرفت و منتظر شنیدنِ خبرِ خوب بود. تا بهش گفتم صدای قلبِ نازنینت مثلِ پیتکو پیتکوی اسب بود، از خوشحالی کلی ذوق زده شد  ان شالله همیشه قلبت به شادی بتپه نازنینِ من و بابا... ...

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی جوجه ی نازم...ناردونه ی مامان...امروز " امام رضایی" شدی! خاله زینب -صمیمی ترین دوستِ مامانی- امروز صبح، بعد از نماز، تو صحن گوهرشاد، روبه روی حرم مطهرِ امام رضا(ع)، برای تشکیل  قلب نازنینت و صفای دلت،  سوره ی یس خونده ان شالله تو سونوگرافی بعدی دکتر خبر تشکیل قلبِ کوچیکِ نازت رو بهم بده؛ دعا کن من و تو و باباییِ خوش قلبت، به این زودی بریم زیارت امام هشتم(ع). ...

حسبی الله کوچولوی  نازمون! امروز 30 مردادِ 1395 هست؛ روزِ تولدِ خدابیامرز پدر بزرگت، بابا جهان، و سالگردِ فوتِ عمه نازت، مریم جان، هست. و این اولین تصویر سیاه و سفید از توست در اولین سونوگرافی ؛ برای عزیزان دلمون که اگر بودند شادی وجودت رو شادی می کردند دعا کن... دکتر میگه هنوز قلب کوچیک و  نازنینت تشکیل نشده، چشمام اشک آلود شدن؛ به خدا توکل میکنم و تو رو به آغوش گرم خودش میسپارم تا حافظ تو و قلب پر مهرت باشه. ...